ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، ۲۵ ساله )

سلام. من ۲۵ سالمه و شوهرم ۲۸ سال. با هم فامیل هستیم و با علاقه و با وجود مخالفت خانواده ها با هم ازدواج کردیم . خانواده من شهر دیگه ای زندگی میکنن و ما در شهر کوچکتر و عقب مانده تری. ما دو سال پیش عقد کردیم و یازده ماهه عروسی کردیم. دو ماهه باردارم. شوهرم اظهار میکنه دوسم داره ولی بسیار بی مسیولیت و بی خیال در برابر من و زندگیمون هست. ب طوریکه مجبورم بارها خراب بودن ی وسیله یا نیاز ب خوراکی یا دکتر رفتنو بهش تذکر بدم و آخرشم با دعوا و داد و فریاد ممکنه بره فراهم کنه. بارها باهاش حرف زدم. توی حرفاش فقط میگه یادم رفت مشغله ذهنی دارم تو نباید داد بزنی آروم بگو هیچی نگو اعصابمو خورد میکنی و این حرفا... چن ماهی هست بیکار شده و درآمد ثابت نداره و همه مخارج زندگی رو من میدم در حالیکه اصلا ب روی خودش نمیاره و فقط خرج میکنه حتی تشکرم نمیکنه و هر‌وقت خودم چیزی بخوام میگه پول نداریم یا کمه! اصلا هیچ مناسبتی برام کادو نمیخره حتی یادشم نیست. خ بی فکره. من ناخواسته باردار شدم. اون خوشحاله ولی من میترسم. چون خودم تنهایی باید بزرگش کنم. خیلی زندگی برام سخت شده. همش حسرت و گریه و حرفایی که هیچکس نمیشنوه‌ . حتی زمانی که حقوق داشت چیزی ب عنوان خرجی ب من نمیداد. خیلی برای یک خانم سخته. من بدهی های ایشون رو بابت ساخت خونه و مخارج عروسی دادم و بازم دارم میدم. کارتم همیشه پیش ایشونه ولی یکبارم ب من پولی از درآمد خودش نداده. نمیدونم باید چکار کنم؟ اینطور فقط خودم آسیب میبینم! بهترین سالهای عمرم داره تلف میشه.
البته ایشون اکثر مواقع توی دعوا سکوت مطلق میکنه و میگه جبران میکنم‌ ولی خیلی فرثت جبران بوده که از دست رفته! خواهش میکنم کمکم کنید
مدام کارهایی میکنه که باعث آزار منه عکسامو حذف میکنه ، عروسی یا مهمونی که میریم هدیه از پول من برده میشه ولی اسم پدرشو روش مینویسه! در برابر خانواده من با من و خانوادم خ بدرفتاره. انتظار احترام و توجه ب خودش و خانوادش در هر شرایطی رو داره. اگه من مهمان داشته باشم یا چیزی نیاز داشته باشم فقط میتونم از کسی پول قرض کنم یا صبر کنم حقوقمو بدن!
البته من فک میکنم اشتباه از خود من بوده بیش از اندازه باهاش مهربون بودم و از خودگذشتگی کردم خانوادمو رها کردم و اومدم این شهر تو ی ساختمون با پدر و مادرش که اصلا خوشنام نیستن و بداخلاقن زندگی میکنم. از زمان عقد روی همه خواسته هام چشم بستم. طلا لباس! مراسم آنچنانی! حتی زمان عقد وقتی ایشون میگفت پول ندارم بیام ببینمت من براش پول میفرستادم و میگفتن فلان چیزو بخر بیار برای اینکه جلو خانوادم تحقیر نشه‌ . بهترین لباسا و هدیه ها رو براش میخریدم. برای خواهر و مادرش کادو میخریدم. ولی اون خ کم در دوران عقد هدیه میخرید و بعد از عروسی اصلا!
من دیگه باور ندارم که بهم علاقه داره احساس میکنم با برنامه و سیاست پیش اومده که مخارجشو تامین کنم


مشاور (خانم طیبه قاسمی)

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیز ، شما در حال حاضر باید آرامش خود را در زمان بارداری حفظ کنید و به افکار مزاحم و افکاری که شما را پریشان میکند ، بها ندهید.چرا که این دوران هرگز برنخواهد گشت و شما در برابر فرزند خود مسئول هستید در وهله اول سعی کنید با این موضوع کنار بیائید و اجازه دهید گذر زمان شما را به هدف تان نزدیکتر سازد. البته گذر زمان، لازم است صبری فعال داشته باشید نه صبر منفعل. منظور ازصبر فعال، صبری است که شما را وادار می کند، بجای بی توجهی به این مساله و یا دست رو دست گذاشتن به حل مشکل تان بپردازید. به عبارت دیگر صبورانه رفتار کنید و برای خروج از این وضعیت، به طور مستمر و بی وقفه تلاش کنید. اگر می خواهید مسئولیت پذیری را به همسرتان بیاموزید، نباید همیشه همه کارهایی که بر عهده دیگری است، انجام دهید.این حقیقت را بپذیرید که اگر همسرتان مسئولیت پذیر نیست. این شمائید که باید رویه تان را تغییر دهید تا همسرتان مسئولیت پذیر شود. به طور یقین بپذیرید رفتار همسرتان با تغییر رفتار شما تغییر خواهد کرد و شما انعکاس تغییر رفتار خود را در رفتار همسرتان خواهید دید.جایگاه تان را در زندگی مشخص کنید.اگر می خواهید همسری مسئولیت پذیر داشته باشید، باید حد و حدودها را بشناسید و اندازه ها را رعایت کنید. زن و شوهر، هریک باید ابتدا مسئولیت خود را به همسرش گوشزد نماید، سپس از او بخواهد که در انجام برخی از کارها به او کمک کند. توجه به این تفاوت جایگاه باعث می شود که هر یک از طرفین بدانند که اگر نباشند زندگی شان لنگ خواهد ماند، پس باید حتی المقدور وظیفه شان را به نحو احسن و به بهترین شکل ممکن انجام دهند.اگر گمان می کنید می توانید با برعهده گرفتن مسئولیت همه کارها، همسرتان را تادیب یا اصلاح کنید، باید بگوئیم سخت در اشتباهید! این روش نه تنها مفید به فایده نیست بلکه باعث وخیم تر شدن شرایط تان می شود. وقتی زن یا مرد، انجام کارهای همسرش را بر عهده می گیرد، ناخواسته تصور می کند کار بسیار بزرگی انجام داده و طرف مقابلش برای همیشه باید مدیون محبتهای او باشد. به بیان دیگرهر دو نسبت به هم طلبکار می شوند. برای جلوگیری از این حس، بهتر است هر یک از زن و شوهرها به انجام وظایف خودشان در زندگی بپردازند. ازسوی دیگر، قبول بیش از حد مسئولیت های زندگی، باعث می شود همسرتان به وظایف خویش آگاه نباشد و یا با توسل به هر ترفندی از انجام آنها سرباززند. همسرتان با زندگی در کنار شما فهمیده است، شما تمامی کارها را انجام می دهید، پس با خیال راحت از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و تا جایی که امکانش هست انجام وظایفش را به شما واگذار می کند. سعی کنید به اندازه وظایف خودتان، کارها را بر عهده بگیرید، نه خیلی زیاد و نه خیلی کم! بهتر است گاهی همسرتان را با مشکلات روبرو کنید، ولی خودتان برای مدتی هم شده، برای حل آن مشکل تلاشی نکنید و یا لااقل خیلی زود برای حل آن مشکل وارد عمل نشوید.گاهی اوقات زن یا مرد از سر محبت افراطی و یا با اتکا به این فکر اشتباه که همسرش به درستی نمی تواند آن کار را انجام دهد، سعی می کند تمامی وظایف دیگری را تقبل نماید. معمولا این سبک زندگی به جابه جایی نقش های زن و شوهر منجر می شود؛ مثلا، ممکن است مردی به زنش بگوئید:«با درآمد خوبی که داری، پس از این برای تهیه مایحتاج شخصی ات به من وابسته نباش.» یکی از نکات مهمی که در ارتباط با مسئولیت زوجین، این است که مواظب باشید، کمک شما در ذهن همسرتان، به جابه جایی نقش منجر نشود. مسئله بسیار مهم این است که محبت امروز شما، وظیفه تان تلقی نشود. لازم است، با همسرتان به صورت شفاف و صریح گفتگو کنید. اگر چه در این باره، استثتاهای زیادی وجود دارد و این مسئله هرگز به معنای بی توجهی به همکاری و کمک زوجین به یکدیگر نیست، چه بسا کمک به همسر، محبت و مهربانی بسیاری را به دنبال دارد ولی آن چه مهم بوده این است که برعهده گرفتن تمامی وظایف همسر نباید همیشه و در همه حال بر عهده شما باشد. برای وادار کردن همسران مسئولیت ناپذیر به همکاری می توانید از تکنیک «بن بست در تنبلی» استفاده کنید. در این روش شما باید به نوعی آن را مجبور به انجام کار خاصی کنید. انجام کاری را از همسرتان تقاضا میکنید و بعد می نشیند و تماشا کنید. در این روش شما هم باید صبر زیادی داشته باشید، مثلا اگر همسرتان انجام کاری را به تعویق انداخت، خودتان هرگز پیشقدم نشوید و مسئولیت انجام آن را برعهده نگیرید بلکه سعی کنید زمان بیشتری در اختیار همسرتان قرار دهید. تجربه نشان داده است وقتی فرد به بن بست برسد، یعنی دقیقا زمانی که چاره ای نداشته باشد، می تواند مسئولیت انجام کارها را به خوبی بر عهده بگیرد. استفاده از عباراتی نظیر «تو اصلا مسئولیت پذیر نیستی» گرهی از مشکلات شما باز نمی‌کند بلکه کاربرد مکرر همین عبارات باعث می‌شود همسرتان بیشتر در این نقش فرو رود و واقعا قبول کند که بی‌مسئولیت است.در بسیاری از موارد و در شروع کار مطمئنا همسرتان به‌‌ همان میزانی که شما (به عنوان مثال) انتظار خرید داشته‌اید، هزینه نمی‌کند. مثلا شما فهرستی از ۵ نیاز ضروری منزل را به او داده‌اید، اما او در میان این ۵ نیاز، برخی از اقلام را خریده است و مثلا برنج نخریده است. در اینجا شما برنج را از وعده غذایی خود حذف کنید و یک غذای ساده بپزید. زمانی که او می‌پرسد: «چرا برنج نپخته‌ای؟»، شما فقط پاسخ دهید: «برنجمان تمام شده است».مصرانه و با قاطعیت بسیار، اما با صمیمیت و محبت، همسرتان را به انجام وظایفش ترغیب کرده و انجام مسئولیت‌هایش را تقاضا کنید. برای تقویت این صفت در همسرتان بهتر است از اهداف کوچک و قابل دسترس شروع کنید، انتخاب اهداف بزرگ ممکن است همسرتان را از ادامه انجام کار، دلسرد و مایوس کند. مثلا برای متقاعد کردن شوهر بی‌مسئولیتی که در تامین نیازهای مادی خانواده دچار مشکل است، می‌توانید از خریدهای ارزانقیمت، اما در عین حال ضروری شروع کنید. صبور و بردبار باشید و به طور کاملا محترمانه و بدون پرخاشگری و عصبانیت روی تقاضاهایتان اصرار و پافشاری کنید.از سوی دیگر، ایده‌آل‌گرا نباشید و گمان نکنید صددرصد تقاضاهای شما باید برآورده شود بلکه انتظار اجابت 50 درصدی داشته باشید که این خود موفقیت بزرگی در برابر فرد بی‌مسئولیت به شمار می‌آید، اما اگر به هر دلیلی با وجود تلاش همسرتان، به هدف مطلوب نرسیدید و موفقیتی که پیش‌بینی کرده بودید، به دست نیاوردید، هرگز همسرتان را سرزنش و تحقیر نکنید. اگر می‌خواهید مسئولیت‌پذیری همسرتان پس از این ماجرا نیز ادامه داشته باشد، بهتر است اشکالات کار را با زبانی صمیمانه برایش بازگو کنید و او را برای مراحل سخت‌تر زندگی آماده کنید و از همه مهم‌تر آن که به سبب تلاش‌هایی که تا به حال انجام داده از او تشکر و قدردانی کنید. قبل از هرچیز از قضاوت عجولانه بپرهیزید. قبل از اقدام به هر عمل یا هر گونه صحبت خوب است بدانیم واقعاً چه پیش آمده است . با دیدگاهی منطقی و واقع بینانه ، ابعاد گوناگون قضیه را بررسی كرده ، از سوء تفاهم پیشگیری كنیم. دیدن از دریچه چشم دیگری به معنای درك عواطف ، احساسات ، اندیشه ها و افكار اوست. بدان گونه كه پیشینه ی فرهنگی ، تربیتی و خانوادگی او ، طی سالیان متمادی به او آموخته است.اگر واقعاً بتوانیم در قضاوت ها ، نه تنها خود ، بلكه دیگران را نیز در نظر بگیریم زندگی بسیار زیباتر از آن چیزی می شود كه انتظار داریم.نكته ی بعدی رعایت احترام خود و طرف مقابل در تمام شئون زندگی حتی طرح شكایت هاست. اگر از عملكرد و نوع كاركرد همدیگر انتقاد كنیم بسیار بهتر از آن است كه با به كارگیری الفاظ تند و توهین آمیز، شخصیت یكدیگر را آماج حمله قرار داده، احساس تنفر نسبت به خودمان را در ذهن طرف مقابل شكل داده، شدت بخشیم. گاه دیده می شود برخی افراد برای اثبات نظر خود و یا فرو نشاندن خشم ناشی از پیشامدی ( كه البته طرف مقابل را مسبب آن وضعیت می دانند) در انتقادها و یا سخنان خود از واژه هایی استفاده می كنند كه مطمئن هستند طرف مقابل را می آزارد و یا حداقل خشم او را برمی انگیزد. بیایید فكر كنیم. با این عمل چه چیزی به اثبات می رسد. كدام وضعیت بهبود می یابد؟ چه نتیجه ای از چنین رفتاری عایدمان می شود؟ آیا غیر از این است كه یك آدم خشمگین و عصبی تبدیل به دو نفر می شود؟اگر تصور می كنیم مردی به لحاظ مادی امكاناتی را كه انتظار داشته ایم فراهم نكرده و یا آن گونه كه باید در جهت رفاه معنوی خانواده نكوشیده است، حق داریم او را با دیگران ، مقایسه كنیم ؟ آیا چنین مقایسه ای تحقیر آشكار او نیست؟ آیا انتظار داریم همه به شیوه ای یكسان عمل كنند؟ آیا می پسندیم خودمان نیز مورد قیاس قرار گیریم؟ نتیجه مقایسه ، احساس حقارت ، كمبود، عدم اعتماد به نفس و خشم است و چگونه می توان در تمام طول زندگی با كسی زیر یك سقف زندگی كرد كه هر لحظه برای شما یادآور احساسات منفی و خاطرات تلخ و نامطلوب است؟بیایید مشكلات را به هم ربط ندهیم. اگر مشكلی پیش آمده ، در همان زمان و مكان خودش ، به رفع آن مبادرت ورزیده و یك مورد را به تمام وقایع زندگی مرتبط نكنیم. در غیر این صورت یك مشكل كوچك آنقدر دامنه دار می شود كه كنترل عواقب ناشی از آن كاری دشوار خواهد بود. قرار نیست یك سوء تفاهم كوچك یا اشتباه ناچیزی كه از یكی از طرفین یا بستگان او سر زده در هر موقعیت یا هر مشاجره یا اختلاف نظر ( برای گرفتن امتیاز بیشتر از طرف مقابل ) تكرار شود! در چنین موقعیتی نه تنها برای مشكلِ زمان حال چاره ای اندیشیده نشده و نتیجه ای از بحث موجود حاصل نمی شود بلكه زخمهای كهنه سر باز می كنند و فرصت التیام دست نمی دهد. علاوه بر این كه موردی نیز برای ادامه مشاجره و شدت یافتن آن پیدا می شود. این مسیر طولانی مطمئناً هدف اصلی ما را در نتیجه گیری تأمین نمی كند.با تغییر در صحبت كردن و یا حتی تغییر عبارات ساده به روابطی بسیار مطلوب تر، صمیمانه تر و خوشایندتر دست می یابیم. گاهی اوقات تغییر الگوی رفتاری در زندگی الزامی به نظر می رسد. استفاده از عبارات و كلمات و نوع بیان ، یا تغییر در سبك گفتاری به ما امكان می دهد از موقعیت های استرس زا دوری گزیده ، شرایط را به شكلی مطلوب به سمت آرامش و رفاه خانواده سوق دهیم. زبان خوش چیزی نیست جز رعایت احترام طرف مقابل و به كارگیری الفاظ و عباراتی كه كمترین میزان تنش را مابین طرفین ایجاد كرده و بهترین نتیجه را به بار می آورد. و تمام اینها مبیّن یك شیوه ارتباطی است: "ارتباط بدون سرزنش " .وعشق و علاقه به شریک زندگی بدون هیچ قید و شرطی و این خود به مرور شرایط را رو به بهبودی خواهد برد . در بحث ازدواج، درخواست هایی هست که اصول کلی آن در شرع و عرف مشخص شده است. حداقل انتظاری که در رابطه ی مشترک زناشویی، طرفین خواهان آن هستند، احساس خوش بختی، عشق، آرامش و امنیت است. ازدواج پُر است از انتظارهای معقول و مناسب که زن و شوهر باید از آن اطلاع داشته باشند. باید توجه داشت که آگاهی از این توقع های بجا و شیوه ی صحیح برخورد با آن، در ایجاد آرامش و احساس خوش بختی در زندگی مشترک، نقشی اساسی بازی می کند. رسیدن به شاه راه سعادت، مستلزم عبور از باریک راه های فرعی و طولانی است که اگر با چراغِ روشن آگاهی در آن ها گام برنداریم، هیچ گاه به احساس مطلوب نرسیده و هدفی که از ازدواج مدنظرمان بوده، محقق نمی شود. جمله هایی مثل: «من که نمی دونستم تو از من هم چین توقعی داری؟» یا «انتظار تو بی جاست و توقعت زیاده!» در روابط خیلی از زوجین شنیده می شود. موضوع انتظارها و توقع های زن و شوهر از یک دیگر، مسئله ای است که هر خانواده ای به آن مبتلاست. نمی توان هیچ همسری را پیدا کرد که از طرف مقابلش خواسته ای نداشته باشد.زن و شوهر با دو شیوه و شرایط متفاوت تربیت شده اند؛ شرایط اقتصادی متفاوت، تعداد فرزندان، سلامت رابطه ی پدر و مادر و تفاوت فرهنگ و تحصیل، زمینه های پرورشی متفاوتی پدید می آورد و این تفاوت ها، در دیدگاه شخصی طرفین درباره ی موضوع ها، ایده ها و موقعیت ها اثر می گذارد. زن و شوهر شبیه هم نیستند و در زمینه هایی متفاوت هم هستند. همین تفاوت ها، توقع های گوناگون را پدید می آورد؛ اما این خواسته ها گاه معقول و بجاست و می تواند این رابطه را به سوی خوش بختی سوق دهد؛ یا گاه، غیرمنطقی و نابجاست و می تواند رابطه را به کشمکش و بحران بکشاند.هر کس برای تغییر دیدگاه ها و برآوردن انتظارها نیاز به زمان دارد. همسرتان را تحت فشار نگذارند و به او فرصت بدهید.همیشه شرایط زندگی یک نواخت نیست، بلکه فراز و نشیب های مختلف، انتظارها را هم دگرگون می سازد. ازدواج ارتباطی مقدس است. اگر در آن تنها به انتظارها و حقوق وتکالیف توجه کنیم، زیبایی آن کاسته می شود. گذشت، فداکاری و صبر است که عشقی ماندگار رقم می زند. با آرزوی خوشبختی و آرامش در کنار همسر و فرزند دلبندتان .